• وبلاگ : خداي عاشق
  • يادداشت : به دعاي شما احتياج دارم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    چرا كابوس؟؟؟
    + عاطفه 
    سلام نازم.چرا كابوس.چرا آشفتگي.من داغون مي شم اين چيزارو كه مي شنوم.من مي ميرم.چرامن نبايد پيش تو باشم كه همدردت باشم.چرا منو تو نمي تونيم حتي وقت حرف زدنمون راحت صحبت كنيم؟زهره فقط مي تونم بگم تحمل كن.صبر كن.به خدا فكركن.وقتي شعري كه برام گفتي رو خوندم يه حالي شدم.من لياقت اين همه احساسو ندارم.دوست دارم عزيزترينم.غصه نخور.من با غصه هاي تو داغون مي شم .دوست دارم
    + تنها 
    زهره جان من اين پست رو در مورد تو باور نميكنم آخه تو دختر فهميده اي هستي و نبايد به خواب يا كابوس بها بدي ولي برات دعا ميكنم تو هم منو دعا كن.

    سلام زهره جان. مثل هميشه قشنگ بود گلم. چشم امروز آپ ميكنم.

    حتما بيا. منتظرتم.

    سلام زهره جان.نميدونم چي بايد بگم!

    اول ازت ممنونم که به کلبه درويشي من سر زدي و ÷يام گذاشتي.تو لطف داري.ببين عزيزم نميخوام حرفاي کليشه اي بزنم ولي تو بايد خودت بخواي.همين.

    همه مشکل دارن و گاهي اوقات به بن بست ميخورن ولي اول از همه اينکه بايد به اون مهربان رجوع کني و ازش کمک بگيري و بعد خوب فکر کني تا بهترين راه رو انتخاب کني.

    ميدونم که ميتوني.

    اميدوارم هميشه سلامت و شاد و خوشبخت باشي.

    وبلاگت هم بسيار زيباست.

    يا حق...

    زهره جان ، اين كابوس ها و ترس ها طولي نمي كشه . مطمئن باش !

    اما يادت باشه كه تا خودت تلاش نكني و تا نخواي ، چيزي تغيير نمي كنه . دنياي ما آدما وقتي تغيير مي كنه كه خودمون واسه تغيير كردنش تلاش كنيم .

    واست آروزي روزاي پر از آرامشو دارم