سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زن همه‏اش بدى است و بدتر چیز او اینکه از او چاره نیست . [نهج البلاغه]
خدای عاشق
لحظه ها میگذرد
  • نویسنده : زهره:: 86/6/22:: 11:8 صبح
  •       

     

     

    تا چند روز دیگه زندگی جدیدی را قراره شروع کنم. یه زندگی جدید با شرایط جدید. میترسم ..... نمیدونم از چی ؟؟؟ ولی میترسم . تا حالا شده یه دفعه یه شوک بهتون وارد بشه. یه دفعه به خودتون بیاید ببینید کجای دنیا هستید؟ بعد وقتی شرایط و شناختی کاملا شرایط تغییر کنه؟؟ الآن دقیقا توی همین قسمت از زندگیم هستم. اما خوشبختانه شرایط جدیدی که داره پیش میاد خیلی بهتر از قبله. میدونید این روزا خیلی خدا رو به خودم نزدیک احساس میکنم وقتی دستم و به آسمونش دراز میکنم انگاری دستم و میگیره و منو میکشه به طرف خودش. حس عجیبیه اما خیلی قشنگه . توی این لحظه ها دیگه دلم نمیخواد دستم و به طرف زمین بیارم. حالا میفهمم چقدر بزرگ بود و من ندیدمش. ..

    توی این دو دفعه که وبلاگ و آپ کردم همش درد و دل کردم. میدونم ، حوصله تون سر رفته اما از این به بعد دیگه قول میدم چیزهای بهتری بذارم. راستی تو ماه رمضان واسه من و دوتا مریض لا علاج هم خیلی دعا کنید.


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    ---------------------------------------------------
     RSS 
    خانه
    ایمیل
    شناسنامه
    مدیریت وبلاگ
    کل بازدید : 37041
    بازدید امروز : 20
    بازدید دیروز : 23
    ............. بایگانی.............
    تابستان 1387
    بهار 1387
    زمستان 1386
    پاییز 1386
    تابستان 1386

    ........... درباره خودم ..........
    خدای عاشق
    زهره

    .......... لوگوی خودم ........
    خدای عاشق
    ....... لینک دوستان .......
    یکی از بندگان خدا (ه.ت)
    من و عشق و دلتنگی
    زخمی تازه
    خدا حافظ پلوتو کوچولو

    ............. اشتراک.............
     
    ............ طراح قالب...........