سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر مستحبها به واجبها زیان رساند ، مستحبها را واگذارید . [نهج البلاغه]
خدای عاشق
جا نزدم
  • نویسنده : زهره:: 87/2/12:: 9:48 صبح
  •  

     

     

    به خدا این جا زدن نیست. اما دیگه خسته شدم. من خیلی مشکل داشتم . خیلی......

    خودتون بگید چند بار نوشتم که میخوام از نو شروع کنم. چند بار دوباره بلند شدم. چند بار؟؟ همش از نو شروع کردم. گذشته رو فراموش کردم. گفتم میگذره و گذشتم. حتی وقتی دلم از دوستم شکسته بود واستون نوشتم که میرم باهاش صحبت میکنم. اما همه چیز دست من نیست. هر بار که اومدم بلند شم آدما انداختنم زمین غرورم و زیر پاهاشون له کردند. قلبم و تیکه تیکه کردند . کمرم زیر بار نامردیشون شکست. واسه همه محرم شدم و بهم گفتند مجرم. همه جوره تحقیر شدم. با دوستم که اومدم حرف بزنم تا اومدم شروع کنم گفت : « من حرفی واسه گفتن ندارم.» .

    همه جوره باهاشون کنار اومدم. اما وقتی فهمیدند که محتاج یه دوست هستم همشون کنار زدند. جالب اینجاست که همشون هم ادعای رفاقت داشتند. این روزا یه حرفایی میشنوم ، یه حقیقتهایی واسم آشکار میشه ، دست یه آدمایی داره واسم رو میشه که داره دیوونم میکنه. مثل خوره افتاده به جونم. بعضی از امتحانای خدا خیلی کمر شکنه. ناشکر ی نمیکنم.میدونم که خیلی دوستم داره میدونم که هوامو داره. میدونم که خدای عاشق من همیشه عاشق ترینه. کم نیاوردم. اگه کم آورده بودم چوب خلاصی به زندگیم میزدم. داره توی زندگیم یه تغییر بزرگ به وجود میاد . میخوام از آدمای اطرافم دل بکنم. دیگه محتاج دوست نشم.

    از منی که این آدمهارو شناختم به عنوان یه خواهر کوچیکتر همیشه این تجربه ها یادتون باشه که شما گرفتار بلای من نشید:

    هیچوقت واسه هیچ آدمی از درداتون نگید.

    هیچوقت محتاج رفاقت هیچ آدمی نشید.

    هیچوقت به هیچ آدمی اعتماد نکنید.

    هیچوقت از هیچ آدمی خواهش نکنید.

    هیچوقت از هیچ آدمی عذر خواهی نکنید(تا وقتی نفهمیدید که فهم و درک داره).

    هیچوقت به هیچ آدمی محبت نکنید ( تا وقتی نفهمیدید که فهم ودرک داره.)

    هیچوقت از هیچ آدمی محبت نخواید.

    هیچوقت اجازه ندید آدمیکه همیشه سرتون منت میذاره براتون به اندازه یه پرکاه کاری انجام بده. چون تا آخر عمرش یا به روتون میاره یا واسه همه تعریف میکنه.

    امتحانای میان ترمم تموم شد اما حتی یک کلمه هم نخوندم . منی که ترم پیش شاگرد دوم شدم این ترم تمام امتحانامو افتضاح دادم هیچ درسیمو هنوز نخوندم . وسط امتحان بلند میشدم برگه ی نیمه خالیمو تحویل استاد میدادم و جلسه امتحانو سریع ترک میکردم و همه با تعجب نگاهم میکردند. میدونم اینم یه امتحانه از طرف عاشق ترینم. نه کم آوردم . نه جا زدم. نه از زندگی سیرم. نه از خدا دلگیرم. فقط فرصت میخوام . میدونم تا دیر نشده باید همه کارارو راست و ریس کنم . فقط واسم دعا کنید....

     یا حق.

     

     


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    ---------------------------------------------------
     RSS 
    خانه
    ایمیل
    شناسنامه
    مدیریت وبلاگ
    کل بازدید : 37016
    بازدید امروز : 18
    بازدید دیروز : 0
    ............. بایگانی.............
    تابستان 1387
    بهار 1387
    زمستان 1386
    پاییز 1386
    تابستان 1386

    ........... درباره خودم ..........
    خدای عاشق
    زهره

    .......... لوگوی خودم ........
    خدای عاشق
    ....... لینک دوستان .......
    یکی از بندگان خدا (ه.ت)
    من و عشق و دلتنگی
    زخمی تازه
    خدا حافظ پلوتو کوچولو

    ............. اشتراک.............
     
    ............ طراح قالب...........