فریاد...
نویسنده : زهره::
87/4/13:: 11:27 صبح
از این جور زمان فریاد، از این نامردمان فریاد
زمین و آسمانها هم از این پستی دهد فریاد
کجا رفت آشناییها ؟ کجاست آن هم زبانی ها
از این نا آشنایان و از آن زخم زبان فریاد
نگر این سیل ظمت راکه غرقند مردمان در آن
از این خود خواسته ، ظلمت نشان، فریاد
دگر آن نرگس زیبا دو چشمش اشک خونین است
از این پیمان شکن های به ظاهر منتظر فریاد
ندارد دیگر این دوران نوازش حس شیرینی
از این فرهاد کش ، خسرو پرستِ دیو دل فریاد
امان از روزگار ما ، امان از راه و رسم ما
از این روزو شب تاریک ، دل خونین بزن فریاد
نه این فریاد من باشد ، که فریاد زمین باشد
ببین با ضجه میگوید : از این فرهاد کش فریاد
---------------------------------------------------
اصبغ بن نباته « از حضرت علی (ع)» روایت کرده است:
جبرئیل بر آدم نازل شد و گفت : ای آدم! من مامور شدم که تورا در انتخاب یکی از سه چیز با خبر کنم. یکی را انتخاب کن و دوتا را واگذار.
آدم گفت: آن سه چیز چیست؟ جبرئیل گفت: عقل و حیا و دین. آدم گفت عقل را انتخاب کردم. جبرئیل به حیا و دین گفت : شما برگردید ووعقل را واگذارید.
حیا و دین گفتند: ای جبرئیل ما ماموریم هر جا که عقل باشد. با او باشیم. جبرئیل گفت: خود دانید و بالا رفت. پس خداوند به هرکسی عقل عنایت کند حیا و دین هم میدهد.( هرکسی که با حیا ومتدین باشد؛ عاقل است.)
---------------------------------------------------
دنیا زندونه ولی با تو قفس بهشتمه
واسه توشبنم اشک خوشی سرنوشتمه
خیلی ها طعنه به این جنون و عاشقی زدند
حتی این زخمهای دل مرحم درد دلمه
حالا خورشیدم آتیش گرفت، غروب کردو دیگه
صدای عشق تو تنها نت گیتار شبه
هرکی میرسه به من به عاشقیم شک میکنه
میگه: عاشقی؟ و... لبخند تنها پاسخ منه
چجوری به این زمینی ها از آسمون بگم
دل من تو آسمونه و زمین جهنمه
ما که روزمین ندیدیم عشق و عاشقی ولی
رو زمین دنبال عشقند آدما، اینجا، همه
اونا راه خودشون و میرند و منم میخوام
جاده رو خالی کنم از هرچی توی عالمه
مبدا اینجا( قلب من) مقصد من به آسمون
فاصله بین من و تو توی جاده مرگمه
وقتی مقصد رسیدم به این زمینیها میگم
آدما «خدای من» همیشه تنها عشقمه
---------------------------------------------------
سلام
نویسنده : زهره::
87/4/1:: 7:44 عصر
سلام . خیلی وقت بود که نیومده بودم. حتما همتون از دستم دلخور هستید. یه خبر: بالا خره اون روزا تموم شد. نمیدونم بقیه این روزها چطوری میگذره اما دعا میکنم دیگه این شش ماه اخیر تکرار نشه. باید خودم و از شر اون کابوس ها خلاص کنم. و میکنم. دیگه نمیخوام به اون روزای وحشتناک فکر کنم. رهاشون میکنم. میخوام بدونید خیلی دلم واستون تنگ شده بود . خیلی....
---------------------------------------------------
سلام ببخشید که دیر اومدم. امشب شب شهادت حضرت فاطمه هست اگه دلت شکست واسه یه دل شکسته دعا کن. این شعر از آقای امیر حسین میر حسینی از زبان حضرت فاطمه خطاب به حضرت علی هست امیدوارم خوشتون بیاد:
در شهر مهر و عاطفه پیدا نمیشود
یک تن چومن فدایی مولا نمیشود
هجر پدر، غریبی شوهر، فغان طفل
مظلومتر ز فاطمه پیدا نمیشود
میخواستم که حق تو را گیرم از عدو
باور بکن علی به خدا تنها نمیشود
کارم گرفته از شفا وقت رفتن است
دیگر حریف زخم تن اسما نمیشود
برق آنچنان گرفت ز چشمم عدوی تو
دیگر به چشم همسرت بینا نمیشود
مجروح دست و قد کمانی رخم کبود
زهرا دگر برای تو زهرا نمیشود
زهرا دگر برای تو زهرا نمیشود
---------------------------------------------------
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
---------------------------------------------------